در جوار توت فرنگی!

نمی دانم دعوا زمان نمی شناسد! زمان دعوا نمی شناسد! آپارتمان نشینی فرهنگ ندارد؟ فرهنگ آپارتمان نشینی ندارد؟

نمی دانم کدام یکی درست تر است اما این را می دانم که 8:30 صبح با صدای جیغ و فریادهای خانم ساکن طبقه ی پایین بر سر شوهرش بیدار گشتم، طوری که این دیوارو درهای صدا گیر هم باعث نمی شد خدایی نکرده یک لحظه از شنیدن صدای ایشان مستفیض نشویم! دیروز آنا از صدا می گفت یک آن به نظرم رسید که این خانم احیانن با بوقلمون پیوند حنجره نداشته اند؟ حالا من هم خسته... می خواستم کمی بیاسایم آخه!

راستی تا الآن متوجه شده ام که خواهر آقای طبقه پایین توی میهمانی دیشب هم چین  چپ چپ به خانم طبقه پایین نگاه می کرده که انگار از دماغ فیل افتاده است مابقی صحبت ها هم دیگر منشوری بود به حدی که از بازگویی آن به شدت معذوریم. بخدا همین الآنه الآن هم یک چیزی مثل گلدان شکست! اصلن به قیافه ی این آقای طبقه پایین نمی آمد که انقدر دست بشکنش خوب باشد! 

می گم براستی من چرا انقدر خوش اقبالم؟ که بین 12 میلیون جمعیت این شهر با این خانم و آقای دوست داشتنی همجوار گشته ام؟

 البته الآن که داشتم خیلی ریز همه ی جوانب را از نظر می گذرانم به این نتیجه رسیدم که آنقدرها هم بدشانس نیستم چون اگر پرواز پدر گلابی یک روز تاخیر نداشت و مهمانی به فردا موکول نمی شد قطعن من باید در هاله ای ازجیغ و داد و بزن بشکانه خانم و آقای مذکور مهمانداری می کردم.

راستی کسی می داند بهترین زمان برای دعوا و داد و بیداد چه ساعتی از شبانه روز است؟ باید یک دست نوشته با این مضمون برای خانم و آقای طبقه ی پایین بنویسم و بزنم روی بورد: "همسایه ی گرامی لطفن دعواهای خود را بین ساعات 10-12 صبح و یا 5-7 عصر برگزار کنید. با تشکر"


+چقدر از کمک هاتون استفاده کردم دوستای مهربونم خصوصن "خانومی" عزیزم و "ترلان خانم " مهربون ... بی نهایت سپاس (: ممنون که انقدر خوبید 


فردا نوشتیم: با یک سری تغییرات مهمانی همان دیروز برگزار شد!! آخه پرواز پدر گلابی دوباره افتاد واسه دیروز.به همه خیلیییی خوش گذشت همه چی هم  نسبتن خوب بود! من هم بیخودی استرس داشتم. ممنون از همتون که به یه خانم توت فرنگی تازه کار راه کارهای خوب زیادی پیشنهاد دادید (:

نظرات 22 + ارسال نظر
شیرین سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 11:25 http://rozegar-khosh.blogsky.com

به اینجور آدم ها حتی اگر تذکر بدین عینک مدرنیسمی خودشون رو روی دماغ جابه جا کرده و با نگاهی عاقل اندر سفیه میگن چار دیواری اختیاری

والا ما که از ترسمون هیچی نمی گیم می ترسیم خانومه درسته قورتمون بدن

شادی سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 11:35 http://citrusflower.blogsky.com/

منم آپارتمان نشینی دوس ندارم. دوس دارم خونمون یه حیاط و یه باغچه کوچیک داشته باشه، عصرها به گل و گیاه های باغچه آب بدم ...
خب خدا رو شکرررررر که 24 ساعت دیگه برای اماده شدن وقت داری. مطمئن باش همه چی عااااالی میشه و خونواده ی همسرت حسابی از دست پخت عالیه عروس نازشون لذت میبرن.

من عاشق گل و گیاهم الآنم تو خونه کلی گلدون دارم ... اما خب حیاط یه چیز دیگه است
ممنون شادی امیدوارم فردا روز خوبی باشه

شکیبا سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 11:42 http://sh44.blogsky.com

سلام
نوشتن دست نوشته ای که گفتی حتما لازمه بنویس

باشه می زنم الکی

نیلوفرجون سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 11:46 http://talkhoshirin2020.blog.ir

ازمن چراتشکر نکردی؟ این همه کمکت کردم. دیگه کمکت نمیکنم

آرهههه خیلیییییییییی
اومدی روحیه ی منو تضعیف کردی رفتیییییییی

نیاز سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 12:05 http://mydearboy.mihanblog.com

متنفرم از دعوا و زن و شوهرایی که صداشون اونقدر بالا میبرن که همسایه ها بشنفن

حالا صداشون رو هم خواستن بالا ببرن، ببرن اما هشت صبح نباشه

آنا سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 12:20 http://aamiin.blogsky.com/

اووووف بعضی ها یک جوری جیغ می زنند که من جدا می مونم این صدا از کجاشون درمیاد ... فکر نکن الکیه. من خیلی امتحان کردم اصلا نشد. یک جور استعداد می خواد ... اما کلا دعوای جالبی بوده. این جیغ می زده اون می شکسته. به هم میان!

بنظرم من اگه اونطوری جیغ بکشم کلن دیگه نتونم صحبت کنم!!
خیلیییی بهم میان اصن یه هارمونی عجیبی دارن آنا

مهناز سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 13:46 http://1zan-moteahel.blogsky.com

سلام عزیزم.
اتفاقأ مام تو خونه قبلیمون ازین همسایه های با فرهنگ!!!!!داشتیم که دیگه از نعمت حضورشون,با اسباب کشی به خونه جدید,محروم شدیم!
پس مهمونیت افتاد واسه امشب؟خوبه,اینجوری وقت بیشتری داری و استرستم خیلی کمتر میشه!خوش بگذره

خوبه که از دستشون راحت شدید (:

نه اول قرار بود امشب باشه اما الان افتاد واسه فردا شب دیگه
ممنون مهناز جان

tarlan سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 13:56 http://tarlantab.blogsky.com/

همسایه بد رو خدا نصیب هیچکس نکنه که منم اسیر دوتا شون هستم ساعت دوونیم نصف شب تازه میزو صندلی جابجا میکنن و صدای پارس سگشون پدر مارو در آورده بعضی وقتها سگ پایینی و بالایی تو راه پله به هم میرسن و واویلایی میشه که یک روز من همچین از خواب پریدم که تا دو ساعت قلبم تو دهنم میزد وقتی درو باز کردم و حال منو دیدن خودشون خجالت کشیدن ولی خجالت برای همون لحظه بود .
چیزی نبود عزیزم امیدوارم بدردت بخوره خیلی خوشمزه و شیک و مجلسیه امتحانش کن .

چقد بد! حالا یکی هم نه شما دوتاش رو داری... آدم می مونه چی بگه حرف هم بزنی اصن گوش نمیدن که! مجبوری بی خیال شی
بازم ممنون ترلان خانم

دزیره سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 13:59 http://zendegidobare.blogsky.com/

این آپارتمانای الان جوری ساخته میشن که دعوا که سهله طرف آروم هم با شوهرش حرف میزنه صداشون رد میشه ....والله آدم میترسه حرف بزنه اصلا.....

از اون صدا آروما که از خونه ی ما هم در میاد
اما اینا در نوع خودشون بی نظیر هستن دزبره جانم

خانومی سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 14:27 http://khanoomivaaghayehamsar.persianblog.ir/

سلاااااااام توت فرنگی جوووونم . امان از دست این همسایه هاا...
شرمنده میکنی هااااا

سلام خانمی جونم، امان امااان
اختیار داری خانم خیلی لطف کردی

هیما سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 15:04

عزیزم دعوا زمان ندارد...هر وقت خانم ها اراده کنند یه دعوا به راه میفتد
من خودم که همیشه پیشقدم دعوا بودم
ولی هیچ وقت نیذاریم صدامون به بیرون بره که کسی متوجه بشه و زودی هم آشتی میکنیم

منم خودم اعصابم بهم بریزه خیلیییی بد میشم اما خب یه مدیریتی بکنن دیگه
بخدا اینا همیشه صبح های زود دعوا می کنن نمی دونم فلسفشون چیه واسه اینکار

خانم آّبی سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 15:21 http://mrsblue.blogsky.com

حالا آشتی کردن بالاخره؟ زنا چه قوی شدند.. فریاد میزنند سر شوهراشون؟ من تلاشم رو بکنم یکم صدام بلند میشه بعدش احساس میکنم خیلی زشت شدم!!!

نمی دونم خونه نیستن انگاری
جدی وقتی داد می زنی احساس می کنی زشت شدی؟
من وقتی عصبی شم اصن یادم نمیاد چه می کنم

باران سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 21:11 http://baranoali.blogsky.com

سلام عزیزم
خدا به دادتون برسه با اینجور همسایه ها
راستی مهمونی چطور بود. به خوبی برگزار شذ ایشالله؟

سلام عزیزم
خدا به داد ما نه به داد زندگیشون برسه ):
مهمونی داستانی بود واسه خودش اول یکروز عقب افتاد دوباره برگشت سر جاش در آخر هم دیشب برگزار شد
بد نبود انقد بدو بدو داشتم که نگو تعدادم.ن 18 تا بود آخه

شین چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 00:44 http://thelittletraveler.blogsky.com/

یبار همسایه روبرویی ما با زنش دعوا کرد زنش می خواست خودشو از بالکن خونه پرت کنه پایین ... کبری 11 زنده بود
بدبختی داریم به خدا

جدی میگی؟ احیانن خواهر اون آقایی که اومده بود ماه+عسل نبود؟
حتمن همه جمع شده بودن می گفتن: نهههه این کاروووو نکنننن

سپیده مامان درسا چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 00:52

به نظرم فرهنگ آپارتمان نشینی ندارن بعضی ها که همش دعوا میکنن

نمی دونم سپیده جون اما من بیشتر دلم به حال زندگیشون میسوزه

سلام خانمی,خوبی?خیلی وقت بود نیومده بودم دلم برای نوشته هات تنگ شده بود,ایشالا مهمونیت خوب برگزار بشه ,خیلی سخت نگیر ,منم افطاری دادم ,مهمونامم مثل مهمونای شما بود,از بس هوا گرمه و روزا طولانی,کسی زیاد میل به غذا نداشت,افطار که کردن بیشترشون غذاشونو با خودسون بردن,برای افطار هم فقط حلوا و نون پنیر سبزی و هندونه و شربت گذاشته بودم,غذا هم قیمه بادمجون همین

سلام عزیزم چه عجب مریم خانم جون
خوش اومدی

افطاری برگزار شد.... آخه شما خیلی هنرمند و با سلیفه ای باید هم استرس مهمونی دادن رو نداشته باشی دیگه

موژان چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 01:05 http://zendegyema.persianblog.ir/

حالا این که خوبه همسایه ما که آپارتمان نیستیم ما ، تو یه کوچه ایم، خدا شاهده ساعت 7 صبح که دعواشون شد و سر و صداشون شد که هیچی همون 7 صبح هم اومدند خونه ما نشستند دعواشونو ادامه دادن ما هم دیگه اجبارا بیدار شدیم در کنار اونا صبحونه خوردیم تا 12 ظهر هم اینجا بودن تازه برادر خانومه هم اومده بود خونه ما نشسته بودن

عزیزممم 7 صبح آخه؟ مگه کله پزیه؟
حالا کلن آشتی کردن یا باز هم دعوا می کنن؟

شیخ سلما چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 04:28

سلام توت فرنگی
خوبی آبجی جون؟
همین که مشاجره توی خونه ی شما نیست و بیرون خونست خودش کلی خداروشکر داره
راستی فصلت داره تموم میشه و ما هنوز ازت سیر نخوردیم. چرا انقد خوشمزه ای تو هان؟ مزت آدمو اینجوری میکنه.
خوبه آدم خوش طعم باشه هاااااااااااااااا!

سلام ممنون تو خوبی سلما؟
اما من دلم واسه زندگیشون می سوزه اخه خیلی دعوا می کنن
فصلم داره تموم میشه اما خودم هستم در خدمتتون
آره خیلی خوبه آدم طعمش خوب باشه

وحید53 چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 08:19 http://razanipoem.persianblog.ir

چرا خانم ها انقد به هم ظلم می کنن و تکرار این ستمشون به هم نسل هاست ادامه داره

ساعت دعوا مشخص نیس یه عده عصبی که می شن همه چی می گن صدای خودشون رو هم نمی شنون

رویا چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 08:31 http://khoshbakhti1393.blogsky.com

سلام و صبح بخیر.همسایه تون آشتی کردن؟؟؟

سلام علیکم الان که دارم جواب میدم دیگه باید بگم ظهر بخیر
خونه نیستن انگار! بنظرم خیلی شدید بوده دعواشون

اعظم سادات چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 12:12 http://az-m.blogsky.com

سلام گلم
چقدر بدم میاد از همسایه بی ملاحظه خب ناراحتید آروم
دعوا بگیرید رعایت حال دیگران رو هم بکنید
اصلا دلیل نداره صداشون از خونه بره بیرون
خونه قبلی بودم از دست همسایه ا عاصی شده بودم ساعت
دوشب مهمون هاشون می خواست بره یه صدایی تو راه پله
را میانداختن که...
اما اینجا که امدم چون مجتمع هست اصلا با کسی شوخی
ندارن صدای بلند مساوی با بخورد شدید مدیریت هست
خوش باشی گلم

سلام اعظم خانم جون
این آدرس وبت درست نیست!! میزنه وبلاگ مورد نظر حذف شده یا تغییر نام داده

موژان چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 13:33 http://zendegyema.persianblog.ir/

اون موقع که بابام آشتیشون داد ولی کلا جور نبودن با هم ،الان طلاق گرفتن. خانومه 14 سال از شوهره بزرگتر بود آخه این چه ازدواجیه 2 تا بچه رو هم بدبخت کردن

بیچاره بچه ها!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.