عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد

مچاله شده ام گوشه ی کاناپه، تمام نگاهم به ته سیگاریست که دودش را توی زیرسیگاری خفه میکند. زیر چشمی نگاه می کند انگار که فهمیده باشد دارم باخودم می گویم چرا باز تو خونه سیگار کشیدی؟ هر دو دستش را لای موهایش می برد و سرش را تا شیشه ی میز پایین می آورد، زیرلب آهی میکشد و مثل همه ی اینطور وقت ها با یک لحن مملو از استیصال می گوید خدایا شکرت! جمله اش می خورد توی سرم ! خدایا شکرت خدایا شکرت چرا خدایا شکرت؟ نمی دانم چرا بغضم می شکند می زنم زیر گریه تنش ها و ترس ها و دو دلی ها را یکجا بیرون می ریزم. موسیقی هق هق هایم با فریادهایش یکی می شود. فریادهایی با محتوای گریهههه نککککننننن ! گریه نکنننننن! همه ی اینها را با یک بغض فروخورده بر زبان می آورد انگار که اشک هایش را پشت این فریادهای پوشالی پنهان کرده باشد. هق هق هایم بلندتر می شود و فریادهایش آرام تر، از جایش بلند می شود، تمام خاکستر سیگار روی فرش پخش می شود. با گریه می گویم گند زدی به فرشم! با بغض می گوید می خرم واست عشقم. چقدر در برابرش بی اراده و ناتوانم! عشق را می گویم.... بالای سرم ایستاده و دقایقی بعد داریم در آغوش یکدیگر بی امان "زار" می زنیم. 

نظرات 42 + ارسال نظر
سارا سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 11:10 http://perinparadais.blogsky.com/

قدر کنار هم بودن رو بدونید

ما قدرمی دونیم تلخی ها دست از سرمون برنمی دارین... هی ازشون فرار می کنیم هی میان دنبالمون

خانومی سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 11:13 http://khanoomivaaghayehamsar.persianblog.ir/

اشکمو در آوردی هااا . نبینم خانومِ توت فرنگی گریه کنه هاااا ...

عزیزم ببخشید... گریه چیزبدی نیست یه چیزای دیگه ای آدم رو اذیت می کنه

نیاز سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 11:32 http://mydearboy.mihanblog.com

چرا مرد گریه نکنه عزیزم
مرد هم ادمه
حداقل تو خونه خودش که باید بتونه گریه گنه
ولی شوهر جان من فکر کنم اخری باری که گریه کرده و من دیدم 6 سال پیش سر زایمانم بوده اصلا دوست ندار بغضشو ببینم
ایشالله مشکل شما هم
هر چی که ازارتون داده زودتر حل شه

آره نیاز اما خب... هیچی... فقط دعا می کنی یه سری تیکه های کنه که از گذشته مونده بره یه جای دور از زندگیمون؟

شادنه سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 11:38 http://citrusflower.blogsky.com

با خوندن این پستت یاد این ترانه رسول یونان افتادم "... من فکر می‌کنم فقط عشق می‌تواند پایان رنج‌ها باشد ..."
انشالا دیگه هیچ وقت هیچ وقت گریه به چشات نیاد عزیزم.

اگر عشق نبود که تا به حال از پا افتاده بودیم شادی جان... ممنون عزیزم

دزیره سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 12:09 http://zendegidobare.blogsky.com/

عزیزم عشق قویترین عنصر دنیاست ، همه دربرابرش ناتوانند

عشق تنها فاکتوری هست که بخاطرش تلخی ها رو به جون می خریم

سیمای سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 12:24

چی شده توت فرنگی جون؟
چرا گریه؟ اونم هر دو؟

فدای تو بشم سیمای ببخش نگرانت کردم
بخاطر یه کلاف سر درگم که وصله به گذشته یه زخمی که گاهی سر باز می کنه

خانم آبی سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 12:42 http://mrsblue.blogsky.com

آخی.. چقدر شیرین! فکر کردم فقط شوهر منه که هی میده گریه نکن گریه نکن.. اخه بیچاره فکر میکنه همه گریه ها بخاطر کارای بد اونه!

مزه ی تلخیش به شیرینیش غلبه می کرد آبی

مهناز سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 13:07 http://1zan-moteahel.blogsky.com

چی شدی تو عزیزم؟!ای بابا,نگرانت شدم....

این وبلاگ رو که ساختم با خودم عهد کردم توش فقط از خوشی ها بنویسم اما گاهی از دستم در میره دیگه مهناز
ببخش عزیزم خوبم فدات شم

دریا سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 13:30

چه اشکال داره گاهی هم ناراحتی ها و غمهامون رو تو وبلاگمون بنویسم. درد دل کنیم. اتفاقاً اینجوری احساس آرامش بیشتری داریم و دوستانی که نه مجازی بلکه حقیقی همیشه سنگ صبوری برای دردهایمان هستند.
مواظب دلت باش توت فرنگی جون

آخه من دوست ندارم باعث ناراحتی کسی بشم از بچگیم هم همینطوری بودم
ممنون دریا شمام مواظب دل مهربونت باش

نیلوفرجون سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 13:33 http://talkhoshirin2020.blog.ir

الهی نبینم غصه بخوری. این گذشته ها ول نمیکنن آدمو،باکوچکترین اتفاقی فوری خودشونو نشون میدن.

بیدار شدی نیلوفر

هیما سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 13:36

عزیزم خیلی ناراحت شدم . ایشالله هر چی اذیتتون میکنه ازتون دور بشه.
ما هم همچین مشکلی داریم وگاهی وقتا اذیتمون میکنه ... لعنت به بعضی چیزا که هیچوقت فراموش نمیشن

فدای تو بشم هیما انشالا مشکل شمام خیلی زود حل میشه عزیزم

نیلوفرجون سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 13:39 http://talkhoshirin2020.blog.ir

بلی،بالاخره تونستم بیدار شم.

هعی... من اصلن نخوابیدم همه ی جونم درد می کنه
یکم از خوابت رو بده به من

خانم آبی سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 13:57 http://mrsblue.blogsky.com

جدی میگی؟ من بعد این جملات اخر همسر و بغل و اینا حالم خوب میشه و اوضاعم شیرین

آخه تلخی اون چیزی که بخاطرش این شرایط پیش میاد خیلیییییی زیاده
اولش آروم میشم اما خب باز اون فکر اون حس میاد تو سرم و....
اما همینکه هست خیلی خوبه

نیلوفرجون سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 13:59 http://talkhoshirin2020.blog.ir

اگه میشد حتما میدادم. خواب خوبه،مخصوصا اگه نخای به خیلی چیزا فکر کنی

اینطوری که افسردگی میاد سراغ آدم

نیلوفرجون سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 14:15 http://talkhoshirin2020.blog.ir

نه فک نکنم. من که افسرده نشدم اصلا حال الانت چطوره؟

الان که دارم جواب کامنتت رو میدم خب خیلی از صبح بهترم
ماشالا تو روحیه ات بالاست من زود کم میارم.. سریع افسرده میشم

آنا سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 14:23 http://aamiin.blogsky.com/

چرا این قدر تلخ توت خانوم؟ چی می تونه این قدر بد باشه که روزهای قشنگ سیندرلا و شاهزاده اش را خراب کنه؟ اگر به امروزتون مربوط نیست بندازش دور. تو بندازی بقیه هم می اندازند دور.

خیلی می ندازیمش دور آنا هی میاد سمتمون لعنتی

شادی سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 14:27

عاشق همین عاشقانه های تجربه نکرده هستم

شادی می خوای وبت رو ببندی؟ من به تو حس خوبی دارم نروو

اتشی برنگ اسمان سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 15:09

عزیزم عاشقتم ی جورایی در احساسات مثل همیم
ایشال زندگیت پر از ارامش باشه

سلام خوش اومدی آتشی به رنگ آسمان! خیلی اسم تامل برانگیزیه... دوسش داشتم..
ممنون از لطفت
آدرس نذاشتی واسم چرا

khanoomi سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 15:12 http://khanoomivaaghayehamsar.blogsky.com/

عزیزدلم ایشالله این تلخی ها هم میگذرن ، غصه نخور

فدای تو بشم دوست خوبم
آدرس جدیدته؟ مبارکه منرل نو خانمی من

نیاز سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 15:23 http://mydearboy.mihanblog.com

ایشالله اون تیکه بره بره بره بره بره بره بره گم شه از زندیگیتون
شیطونه میگه اون تیکه رو با تیر کمون ناز پسر شوتش کنم اون ته دنیا
خوب بید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

آره نیاز میشه با تیرکمون ناز پسر شوتش کنی بره یه جایی بیرون این کره ی خاکی؟

tarlan سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 16:15 http://tarlantab.blogsky.com/

زندگی پراست از شادیها و غمها پستی و بلندی
مهم اینه که کنارهمین و با عشق همدیگر این شرایط بد رو میگذرونین تنهایی آدم رو از پا در میاره این روزها میگذره و دوباره ما شاهد قشنگی و شادیتون میشیم نه قشنگی و غمتون.
دوست داشتن وعاشق بودن تلخی زندگی رو شیرین میکنه .
برات آرزوی شادترین و شیرین ترین زندگی رو دارم.
این نیز بگذرد

ممنون ترلان عزیزم
خیلی خوبم الان دیگه آرومم وقتی دوست های خوبی دارم
دلگرمی هاتون رو که دارم حالم وصف نشدنیه

زهرای تازه وارد سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 17:28

سلام خانم توت فرنگی از وب آشتی جون اومدم وبت چند وقتی هست می خونمت .من و همسریم از این روزای سخت داشتیم و هنوزم داریم به خدا توکل کن یه وقتا فک میکنی دیگه درست نمیشه و همه درا بسته اما خدا خودش از لابه لای دیوارا یه در بزرگ و خوشگل باز میکنه

سلام عزیز مهربونم خوش آمدی
من هم به لطف بی کران خدای مهربون خیلی ایمان دارم...
الانم از وقتی این پست رو گذاشتم خیلی سبک شدم...
کلن نوشتن معجزه می کنه واسم
ممنون از دعای قشنگت
اگه وبلاگ داری آدرست رو واسم بذار زهرا جان

اتشی برنگ آسمان سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 18:26

خوشحالمممممممم از آشنایی ات
اینم از ادرس
بفرمایید
بووووس بووووس

منظورم وبلاگ بود عزیزم.... فکر کردم شاید وب داشته باشی
در هر حال خوش اومدی اتشی به رنگ آسمان جان
بوچ بوچ

پریا سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 21:15 http://athletic-programmer.blogsky.com/

چی شده خانمی؟
زندگی انقدر تلخی به خورد ادم میده تا ادم یاد بگیره چطور با تلخی کنار بیاد و باهاش ادابته بشه.
وقتی که تلخی چیزی عذابت نده، اونوقت می بینی که چقدر راحت تر زندگی می کنی.

روز های تلخ و شیرین می ان و میرن، تنها چیزی که مهمه اینکه ما چطور این روزهارو طی می کنیم.
ایا هنگام تلخی ها بازم لبخند می زنیم ؟
نذار تلخی ها انقدر بهم بریزتت عزیزم، هر چقدر که اروم تر باشی، زندگی راحتتر می گذره

پریا من خیلی این تلخی هارو مدیریت می کنم
الان هم باهاش کنار اومدم و دومرتبه ilهمون آدم سابق شدم
فکر نمی کنم کسی به اندازه ی من تو این مورد سخت باشه

هممون یه سری دردهایی تو زندگی داریم,اگه دوس داشتی بیا برامون بگو,بعدش خیلی ادم ارومتر میشه

الانم خیلی آروم شدم مریم جان

آویشن چهارشنبه 10 تیر 1394 ساعت 02:30

عاشق باشی همیشه بیشتر از روزای قبلت.آلبالوی عاشق را دوست می دارم

ای جان... آلبالو چیه آویشن؟

وحید53 چهارشنبه 10 تیر 1394 ساعت 07:36 http://razanipoem.persianblog.ir

وقتی که کاسش می شد...

متوجه نشدم؟؟

کیهان چهارشنبه 10 تیر 1394 ساعت 09:39 http://mkihan.blogfa.com

درود
چرا گریه؟خدای نکرده مشکلی پیش آمده.
بنظرم بیشتر این اوقات باید از خانه زد بیرون تا کمی از این جو سنگین بیرون بیایی
شادیتان روز افزون.آمین

سلام ، ممنون

نارسی چهارشنبه 10 تیر 1394 ساعت 09:40

عزیز دلم نیازی به تکرار خاطرات تلخ نیست ... از باهم بودن الانتون لذت ببرید... عاشقانه هاتان مستدام

فدای تو بشم

خانومی چهارشنبه 10 تیر 1394 ساعت 12:19 http://khanoomivaaghayehamsar.blogsky.com/

توت فرنگی جونم بهتری؟ مشکلاتت رفع شد انشالله ؟

سلام همسایه
سپردیم به دست فراموشی دیگه مشکلات رو... چه میشه کرد
تو خوبی؟

شادی چهارشنبه 10 تیر 1394 ساعت 13:03

هستم توت فرنگی جان

آره اومدم وبت نظراتت رو خوندم... انشالا زودی خوب میشی و می نویسی عزیزم

khanoomi چهارشنبه 10 تیر 1394 ساعت 13:51

Khodaro shokr ke halet khoobe...
Post nemizari?

فدات شم
حال ندارم خانومی! نوشتنم نمیاد

بانو(: چهارشنبه 10 تیر 1394 ساعت 16:13

سختیا میگذره عزیزم
مهم اینه ک باهمین
هوای شوهرتو داشته باش،الان تویی ک باید براش تکیه گاه باشی،هرچند سخته ولی تو میتونی آرومش کنی

چشب

خانومی چهارشنبه 10 تیر 1394 ساعت 17:06 http://khanoomivaaghayehamsar.blogsky.com/

من منتظر میمونم تا بیای و از عاشقانه هات بنویسی و من از نوشته هات انرژی بگیرم

عزیزم... چقد لطف داری بهم (گلب)

قهوه چی چهارشنبه 10 تیر 1394 ساعت 17:15 http://xalqezi.blogsky.com

مشکلات همیشه هست...یکی حل میشه یکی دیگه جاشو می گیره...امیدوارم حل بشه...خوبه که عشق هست تحمل آدمو بالا می بره

آره قهوه چی خوبه که هست (:

باران چهارشنبه 10 تیر 1394 ساعت 19:49 http://baranoali.blogsky.com

سلام عزیزدلم
نبینم اشک بریزی... دلم گرفت

ولی چقدر خوبه داشتن این عشق
همیشه باش... مثل همیشه مهربون و عاشق

سلام باران عزیزم
ممنون که انقدر به فکرمی... منم نبینم دلت بگیره ها

آویشن پنج‌شنبه 11 تیر 1394 ساعت 23:10

سوتی دادم یکمی دور هم بخندیم.منظورم توت فرنگی بود خوشمزه ی من

همه جوره عزیزی

موژان جمعه 12 تیر 1394 ساعت 00:59 http://zendegyema.persianblog.ir/

چقدر این صحنه برام زنده است توت فرنگی بخدا انگار قراره این صحنه در آینده برام پیش بیاد .....
بازم خوبه عشق رو تو زندگیتون دارین عزیزم این مشکلاتم تو زندگی هر کسی هست با شکلای متفاوت . امیدوارم عشقتون مستدام باشه گلم

اوااا... خدا نکنه واسه چی پیش بیاد
انشالا با آقاتون همیشه شاد باشید و خوشبخت موژان

شیخ سلما جمعه 12 تیر 1394 ساعت 08:10

ای وایه من!
توت فرنگی جان چیکار کنیم حالا؟
واسه رفع مشکلی که باعث اون آه و داغ شده و گریتون انداخته دعا میکنم همه آمین بگن
خدایا اگه خاطر ناخوشه فراموش بشه. اگه درد و مصیبته علاج بشه. اگه گرفتاریه رفع بشه.
عشق پاکتون رو بچسبید بیخیال دنیا
حل میشه انشالله

آمییییییییییییییییین
ممنون عزیزم ممنون بخاطر دعاهای خوشگلت
خوبم الان دبگه

بآنو جمعه 12 تیر 1394 ساعت 16:35 http://colored-days.blog.ir/

یادت باشه!
گذشته رو اگه بزاری روی دوشِت، کمرت خم میشه! ولی اگه بزاری زیر پات، قدِت بلند میشه.


مشکلات، سختی، همیشه هست. فقط نحوه برخورد ما مهم ِ. نباید جا زد، نباید کم آورد. زندگی رو باید دودستی چسبید تا به آرامش رسید، تا مشکلاتُ دور زد. [این آ رو واسه خودمم میگم آ :)]

> أَلَا بِذِکْراللَّه تَطْمَئِنُّ الْقُلوب <

اتفاقن این آ رو که شما فرمودید
خیلی به درد بنده خورد
ممنون

ویولا دوشنبه 15 تیر 1394 ساعت 11:36 http://www.sadafy.persianblog.ir

زندگی همینه عزیزم
تا وقتی مهر و محبت تو قلباتون وجود داشته باشه، این تو سر و کله هم زدن ها با یه برگشت_عاشقانه، گرمی بیشتری رو میاره تو زندگی دونفره... فقط باید مواظب هشقتون باشید... وگرنه اکه این بالا پایین ها نباشه، اصلا اون بغل و گریه و حس نزدیکی همراه با ندامت بعدش اونقدر دلچسب نمی شد :)

آره ویولا درسته خیلی تلخه اماخب هیچ شرایطی مطلق نیست
روزهای ما همیشه هم عالی نیست...

ایران دخت دوشنبه 15 تیر 1394 ساعت 18:05 http://delneveshtehayedeleman.blogsky.com

توت فرنگی جان بهتره گذشته ها رو فراموش کنی حتی اگه خیلی سخت باشه اگه این کار رو نکنی خدای ناکرده بعدا به مشکل بر می خوری سعی کن گذشته ها رو فراموش کنی در حال زندگی کنی وبه فکر آینده باشی به یاد خدا باش
وآگاه باش که با یاد خدا دل ها آرام می گیرد.

سلام ایراندخت خانم خوش اومدین
ممنون از نظر خوبتون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.