ده دقیقه ای که لپ گلی چرت می زند

زندگی کمی به روال عادی برگشته. ما تقریبا به حضور فسقل خانمان توی خانه عادت کرده ایم. دیگراز نق های شبانه اش دستپاچه نمی شویم.حالا می دانیم که هر کدام از بی قراری هایش مرتبط با چیست. گریه ی گرسنگی با دل درد و نق هایی که از سره سر رفتن حوصله بلند می شود هرکدام با آن دیگری متفاوت است. یعنی فهمیده ایم که پسر کوچولو چطوری صحبت می کند.
می توانم به جرات بگویم یکی از خوشایندترین احساساتی که می توانستم تجربه کنم،دیدن لبخندهایش است. وقتی می خندد توی تمام تنم حس های خوب پراکنده میشود. دلم از شادی می ریزد.چندروز پیش ها از مامان پرسیدم:یعنی شما همین اندازه که من پسرک را دوست دارم،دوستم داشتی؟ یعتنی همه همین طوری اند؟ مامان گفت: "یادته وقتی اذیتم می کردی می گفتم بذار مادر شی اونوقت می فهمی من چی میگم؟".
 راست می گفت. آن زمان ها درک حرفش برایم سخت بود این چندوقت که با تمام وجود احساساتش را لمس کرده ام اما،بیشتر از قبل دوستش دارم.فهمیده ام که مادر بودن چه اندازه سخت است.چقدر دل می خواهد که تکه ای از وجودت جدا از خودت نفس بکشد. چقدر نگرانی های عجیب در پی دارد....

آرزو می کنم همه ی آن هایی که می خواهند فرشته کوچولویی توی زندگیشان باشد به خواسته دلشان برسند.
نظرات 16 + ارسال نظر
تیلوتیلو سه‌شنبه 26 مرداد 1395 ساعت 17:40 http://meslehichkass.blogsky.com/

چقدر زیبا تونستی حست رابیان کنی
الهی سالم و شاد باشین

ممنونم

mahee سه‌شنبه 26 مرداد 1395 ساعت 18:53

تووووت..
چقد دلم واست تنگ شده بود.همین امروز به فکرت بودم..خوشی های مادرانت بیشمار باشه انشالا..
پسرکمو بچلون

عزیزی تو ماهی

delaram سه‌شنبه 26 مرداد 1395 ساعت 19:39

Man o nini sharayetemon sakht shode
Doamon kon

گه گدار نوشته هات رو می خونم
خیلی واسه سلامتی مسافر کوچولوت و خودت دعا می کنم

نیلوفرجون سه‌شنبه 26 مرداد 1395 ساعت 19:58 http://talkhoshirin2020.blog.ir

الهیییی چه قشنگ.
منم اصلا نمیتونم تصور کنم این حالت هارو،نمیشد خدا قبلش این حس رو میذاشت تا تجربه کنیم و راحتتر به فکر نینی بیفتیم خب

خب پس چرا قول عروس بهم دادی

سپیده مامان درسا چهارشنبه 27 مرداد 1395 ساعت 11:20

ای جونم خدا حفظش کنه کوچولوی نازو واستون
واقعا مادر شدن یه دنیای دیگه است
برای دعای قشنگ آخرت هم از ته دلم میگم الهی آمین

ممنونم
آره سپیده واقعا هم همینطوره
آمین

بانو سین چهارشنبه 27 مرداد 1395 ساعت 13:35 http://our-lovely-life-92.blogsky.com/

ای جووونم عزیزم توت عزیزم چقدر دلم تنگ شده بوود برات .. عزیز دلممم برای پسرک کلی بووووس سعی کن زود زود بیای

سعی می کنم اما نمیدونم چرا نمیشه

شکیبا پنج‌شنبه 28 مرداد 1395 ساعت 09:31 http://sh44.blogsky.com

سلام

سلام شکیبا خانم جان

ویولا پنج‌شنبه 28 مرداد 1395 ساعت 09:41

واقعا خیلی سخته که یه تیکه از قلبت بکنی و بزاری راه خودشو بره... چند وقت قبل که بی بی کوالا رو محکم بغل کرده بودم و بهم چسبیده بودیم یه لحظه فکر کردم وقتی تو شکمم بود چقدر خیالم راحت تر بود. اینکه میتونستم ازش بیشتر مواظبت کنم.... ایشالا همیشه این فرشته های کوچک پاک و معصوم،سلامت و در پناه خداوند باشند. الهی امین

آره وقتی اون تو بودن راحت تر بود واقعا
من از حالا نگران تنها جایی رفتنشم

دلژین جمعه 29 مرداد 1395 ساعت 14:03 http://delzhin313.blogsky.com

خدا همتون رو سلامت کنار هم حفظ کنه

مرسی از دعای مهربونت

samira جمعه 29 مرداد 1395 ساعت 19:41 http://tehran65.blogfa.com

ای جااااانم..چه حس و حال قشنگی داری مامان خانوم
.
.
.
ببوسش قند عسلو از طرف من

آره روزهای خوبیه خداروشکر

آبگینه شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 09:15 http://abginehman.blogfa.com

فسقلیه دوست داشتنی
تکه ای وجودت رو خیلی جالب نوشتی
ان شاالله خدا به همه فرزندان صحیح و سالم بده

انشالا

شادی یکشنبه 31 مرداد 1395 ساعت 15:59

آمین
همیشه شاد.
سایه تون بر سر پسرتون مستدام ان شالله

ممنونم

صحرا دوشنبه 1 شهریور 1395 ساعت 10:16

لپ گلی دار شدن قبلش آمادگی نمیخاد؟ من حتی نمیتونم خودمو مادر تصور کنم

آمادگی می خواد
اما من با وجود نداشتن آمادگی هیچوقت از حسی که الان دارم و اتفاق خوبی که افتاد ناراضی نیستم
شاید اگر به انتخاب خودم بود سال های زیاده دیگه ای از عمرم رو بدون لپ گلیمون میگذروندیم
خوشحالم که پیش اومد
مادرش شدن بیشتر حس شیرینیه تا هراس آور
هر ازگاهی خودتون رو مادر تصور کنید
زیباست

طلوع ماه شنبه 6 شهریور 1395 ساعت 13:42 http://mmnnpp.blog.ir

سلام
حستون رو درک میکنم.
واقعا هم فقط باید مادر باشی تا این چیزا رو بفهمی.
شیرینیش گوارای وجودتون باشه...

سلام. ممنون

بلاگر کبیر ^_^ یکشنبه 7 شهریور 1395 ساعت 12:58 http://big-blogger.blog.ir

ای جانم دیگه :)

قربون شما دیگه ^_^

رسیدن دوشنبه 8 شهریور 1395 ساعت 09:53

خدا برات نگهش داره و تن شما هم سلامت باشه یه عمر سایه بالا سرش باشید . من عاشق مادر شدنم . اما متاسفانه هنوز مجردم . اتفاقا همین دیشب خواب دیدم که مادر شدم.

امیدوارم خیلی زود تجربش کنی نگار جان

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.