دندون درآوردنِ بی دردم آرزوست!

وزنم به قبل از بارداری برگشته. شکمم هم کاملا صاف شده اما دلم واسه شکمی که قبل از زایمان داشتم تنگ شده. 

گاهی به پسری میگم ببین چقد تو دوست داشتنی بودی که مامان بخاطرت از شکمِ نازنینش گذشته.همونطوری که از وسواس هاش گذشته. مامان حالا پی پی میشوره و عوق نمیزنه.


چندسطر بالا رو سه چهار روز پیش تایپ کردم، اما یک دفعه تو خواب گریه کرد و من متوجه نشدم کِی نوشتن رو نیمه کاره رها کردم و رفتم.


پارسال این روزها  با مادر رفتیم  بهارو خریدای رنگی رنگی کردیم واسه مسافرِ اون روزامون. نمیدونم کِی یک سال گذشت.....انگار همین دیروز بود که داشتیم سر رنگ و اندازشون با مامان چونه میزدیم. من کوچیک انتخاب می کردم میرفتم واسه حساب کردن اما مامان انتخاب های منو به فروشنده مرجوع می کرد و سایز بزرگ ترشو  برمی داشت(: آخه من نمیدونستم فرشته کوچولوها انقدر زود قد می کشن. نمی دونستم هرروزشون با روز قبل متفاوته.....همون لباس های بزرگ تری که مامان برداشت هم حالا کلی تنگ شده واسه پسرکمون.آخه کِی نُه ماهه  شدی تو وروجک؟


تمام مراحل رشد نوزاد یک طرف، دندون درآوردن یک طرف دیگه. عجب پروسه ی دردناکیه. پسرمون چهارتا دندون داره و حالا دو تا نیش ها خیالِ بیرون زدن دارن انگار. کلی داره اذیت میشه. کلی بی قرار و کلافه اس. طبعا من هم به اندازه اون کلافه ام ):


نظرات 8 + ارسال نظر
mahee دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت 20:29

اخ که چقد خوب حالتو میفهمم. اونووقتا دلم میخواست انگشت میکردم توی لثه جوجه و میکشیدمش بیرون..ولی چاره ای نیست، یکی از علائم بزرگ شدنشونه..

ای جان ماهی
آره چاره ای نیست اما خیلی اذیت میشن. دیدنش ناراحت کننده اس

سپیده مامان درسا دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت 23:56

عزیزم واقعا داره زود میگذره روزها و اصلا انگار بدو بدو میکنن ساعت ها و دقیقه ها
الهی به سلامتی دندونهای گل پسر در بیاد ولی باور کن چشم رو هم بذاری دندون های شیری میوفته و دوباره از اول در میاد

ممنون
از یه طرف دوست ندارم زود بگذره این روزا
از طرفی هم میگم خودش سختشه زودتر بگذره راحت شه

بانو(: سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 02:15

مامانم میگه من آخرای 8 ماهگی راه افتادم،الان گفتی نه ماهگی،یهو رفتم تو فکر راه رفتنش،فدای دست و پای کوچولوش(:

منم زود راه افتادم
راه نمیره.چهاردست و پا میره. از وسایل می گیره و می ایسته

تیلوتیلو سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 12:52 http://meslehichkass.blogsky.com/

چقدر خوب که برگشتی
هر روزت شیرین از روز قبل

ممنونم ازت (:

نیلوفر سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 14:27

نینی ها زود بزرگ میشن.
ای جان،منم درد کشیدن بچه هارو دوس دارم،وقتی میبینم اشکم درمیاد.
اماخب میگن لازمه،من که نتونستم بفهمم چرا

مگه میگن لازمه؟

نیلوفر سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 17:42

وقتی من میگم چی میشد خدا به بچه های کوچیک درد نمیداد،میگن اینجوری بزرگ میشه،اما وقتی بچه های کوچیک بزرگ میشن و چیزی یادشون نمیاد پس تجربه درد کشیدن رو میخوان چیکار.
اینکه میبینی زبون ندارن بگن چشونه،یا حتی یه کم غرغر کنن،دل آدم کباب میشه خب.

آره دل آدم واقعاااااا کباب میشه

رهآ سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 22:53 http://colored-days.blog.ir/

فسقل ِ منم چهارتا دندون دراورده. و تو پروسه دندون دراودن به شدت عرق میکنه :)
ی ِ جا خوندم، دندون آی نیش ناجور درد دارن :( عزیزم. :* ان شالله کمتر اذیت شه :*

توت جانم تو چه روزی دقیقن زایمان کردی؟ میخوام ببینم چند روز از فسقل ِ من بزرگتر ِ :)

عرق کردن رو بهش توجه نکرده بودم راستش

ممنون. نی نی گلیه تو هم انشالا اذیت شه

من هجده خرداد زایمان کردم عزیزم

ایراندخت پنج‌شنبه 12 اسفند 1395 ساعت 17:26 http://delneveshtehayedeleman.blogsky.com

مبارک باشه دندون در آوردنای نی نی

ممنون از شما

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.