وقتی حق انتخاب با پسرِخانه است

روی گوشی موزیک پلی کرده ام. همینطور درازکش روی کاناپه، دارم به واکنش های پسرگلیمان نسبت به خواننده های مختلف نگاه می کنم. کف آشپزخانه نشسته و مشغول عملیات به هم ریختن است، حواسش به صدای موزیک هم هست. هربار که به ای جانِ حامد همایون می رسد، در همان حالت نشسته  بدنش را تکان می دهد و خوشحالی می کند، ریتم که تندتر میشود علاوه بر حرکات قبلی باسنش را هم روی زمین می زند و بابا بابا های خوشحال گونه سر می دهد.
به موزیکِ بیست و پنج بند که می رسد و تامین شروع به خواندن می کند اما درجا بغض می کند.لب هایش را جمع می کند و سرش را پایین می اندازد.
از وقتی ایشان پا گرفته و یک کمی نسبت به  اطرافش آگاه تر شده توی خانه ی ما تِرَکی از این خواننده پخش نمی شود. نمی دانم چه صیغه ای است، بین تمام صداها، بلافاصله این یکی را تشخیص می دهد و بغضی می شود. حقیقت امر این که جوجه خان به صدای خواننده ی محبوب مادرشان آلرژی دارند انگار. 
 می پرم گوشی را از روی کانتر برمی دارم و سریع نکست را میزنم. کم کم بغضش محو می شود و اطراف را وارسی می کند. به سمت کابینت محبوبش خیز بر می دارد. بهش می گویم چرا دوستش نداری پسرم؟ نگاهم می کند و در حالی که سعی می کند بطری روغن را از کابینت بردارد آواز می خواند: عاغااااا عاغا عااااغغغغاااااا.... بَ بَ.... آآآآآب بَ... آن وسط ها یک دَدَی ملویی هم می گوید. 
نظرات 12 + ارسال نظر
دل آرام دوشنبه 23 اسفند 1395 ساعت 17:55

ای جونم
فرشته کوچولوی خونه.
مواظبش باش. ببوسش. خیلی ماهن بچه ها. ماااه
داداشم رقصی میکرد با آهنگ که انگشت به دهن میموندیم. نوبت رقصشم می رسه.

هاهاها
فکر کن با نیم وجب قدش پاشه برقصه

تیلوتیلو دوشنبه 23 اسفند 1395 ساعت 17:58 http://meslehichkass.blogsky.com/

ای جان به این پسر خانه

دختر روستا دوشنبه 23 اسفند 1395 ساعت 23:05 http://www.dokhtar ـroosta.blog.ir

ای جان
خدا حفظش کنه
یه چند هفته دیگه دست زدن یاد میگیره و قیافش بعد هر بار شتیدن آهنگا دیدنیه

دست زدن بلده

الی سه‌شنبه 24 اسفند 1395 ساعت 13:51 http://rozegareshirineman.blogsky.com

عزیییییییییز دلم
پسرک لوس رو ببوس از طرف من و بچلون

چشب

اتشی برنگ اسمان سه‌شنبه 24 اسفند 1395 ساعت 15:27

قربوووونش برم

خدا نکنه آتش جان

نیلوفر چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت 10:01

میبینم که با دامادم تفاهم نداری اصلا

یادته اون وقتی که نینی اون تو بود چقد فلفل میخوردی،اثرات همون وقته.

آره یادمه

یعنی جدی اثر کرده؟

سپیده مامان درسا پنج‌شنبه 26 اسفند 1395 ساعت 08:34

جانم خدا حفظش کنه گل پسر احساساتی رو

ممنونم

ایراندخت پنج‌شنبه 26 اسفند 1395 ساعت 21:15 http://delneveshtehayedeleman.blogsky.com

ای جان
از دست این نیم وجبی
کلی ذوق کردم

(:

زهرا جمعه 27 اسفند 1395 ساعت 23:45

سلام توت جان امیدوارم گل پسرت خوب باشه
راستی نمیخوای بقیه داستان مژگانو بزاری؟

سلام عزیزم

راستش وقتش رو ندارم این روزها خانمی

baiza پنج‌شنبه 3 فروردین 1396 ساعت 11:38 http://mydailydiar.blogsky.com

اییی جان واقعا بچه ها فرشته ان من خیلی بچه دوست دارم ګلپرک من هم روز بروز زرنګتر و قشګتر میشه قربونشون برم.
ګل پسرتو ببوس

سلامت باشه گلپرکتون

شمام ببوس کوچولو رو

دختر روستا دوشنبه 7 فروردین 1396 ساعت 14:03 http://dokhtar-roosta.blog.ir/

اولین عید خونواده سه نفری تون مبارک خانوووم

ایراندخت شنبه 19 فروردین 1396 ساعت 13:43 http://delneveshtehayedeleman.blogsky.com

توت جونم سلام
سال نو مبارک
آدرس جدید آنا رو داری؟
دیر رسیدم این وبشو حذف کرده

سلام عزیزم. انگار کامنت برای خیلی وقت پیشه

الان چک کردم. من اطلاعی ندارم متاسفانه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.