خواستم یادم باشه

خواستم یادم باشه هنوز دندون درد دارم و اوخ اوخ کنان چمدون بستم.


خواستم یادم باشه گوجه گیلاسیمون موقع خواب بازیش گرفت و  شوخی شوخی با سر کوبید به بینیم و من از درد ضعف کردم و کلی گریه..... بعد که واسم شکلک درآورد تا بخندم خامِش شدم و طاقت نیاوردم و  محکم بغلش کردم و چلوندمش و ایشون تو همون حالت که داشتم میچلوندمش یه جایی از شونمو که خیلییییی درد داشت گاز گرفت /:


خواستم یادم باشه چهار صبحه و یک ساعت دیگه راه می افتیم و من ثانیه ای پلک روی هم نگذاشتم. خدا جان رو هزاران مرتبه شکر که تو این سفر من راننده نیستم....


خواستم یادم باشه از الآن دلم واسه بابای گوجه گیلاسیمون که داره خرو پف می کنه و واسه اولین بار نمی تونه همراهیمون کنه و قراره بدرقمون کنه خیلی تنگ شده ... جدی گفتم و لوس هم نشدم راستش 


هنوز دندون درد دارم ):

نظرات 4 + ارسال نظر
بانو(: دوشنبه 21 فروردین 1396 ساعت 04:36

خدا پشت و پناه هر ۳ تاتون

(:

مگى دوشنبه 21 فروردین 1396 ساعت 05:59

گوجه گیلاسى:)

چقد خوبه فارغ از لوس بازى آدم اینقد دلتنگ داشته هاش بشه
راستی من هنوز اینجا رو خیلی دوس دارم...

من یواشکی میخونمت و بدون کامنت گذاشتن فرار می کنم

سپیده مامان درسا جمعه 1 اردیبهشت 1396 ساعت 15:56

چی شده عزیزم با خوندن همین چند کلمه دلم ریخت پایین

من به فدای شما بشم که انقدر مهربونی....

معذرت میخوام ناراحتت کردم عزیزم

مهدیا چهارشنبه 6 اردیبهشت 1396 ساعت 19:44

عاشق اسم گل پسرت شدم،گوجه گیلاسی.

(:

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.