بین کارتون هایی که تو بچگی تماشایشان می کردم. یک گربه بود به اسم "میو میو" توی پرانتز عرض کنم که من از گربه های کارتونی نمی ترسم و قضیه ی فوبیا اینجا منتفی است. و اینکه فکر نمی کنم دوستان من زیاد این کارتون را یادشان باشد چون اکثرتان دهه ی 5 و 6 هستید و من اوایل دهه ی هفتاد. یادتان هست آیا؟
بگذریم.... داشتم کارتون اون گربه را می گفتم آخرهای تیتراژ آغازین کارتون یک آقاهه می گفت "بگم اسم قصه امون چیه؟" بعد میو میو می گفت: "نه بابا خودم میگم میو میو عوض میشه".
من با همان عمه ام که روی صورتم خط انداخت همیشه می نشستم این کارتون را نگاه می کردم با یک شوق وصف نشدنی. بعد عمه ام جای کسی که تیتراژ را می خواند می گفت:" بگم اسم قصه امون چیه؟" من یک دفعه می پریدم جلوی دهانش را با دستهای کوچولوم می گرفتم و می گفتم:"نه بابا خودم می گم میو میو عوض میشه" بعدش هم ذوق مرگ می شدیم دوتایی. (البته عمه ام سنی ازش گذشته بودها) از شما چه پنهان الان دلم بچگی می خواهد! برای بار دویستم دارم تیتراژ میو میو را نگاه می کنم (:
وای توت فرنگی جااان
منم یادمه. حتی میتونم منم با همون لحن که مظلومانه میگفت"میو میو عوض میشهههه"رو بگم
عجیبه. ای روزهای من پر از نوستالژی های جورواجوره
عههه شادی یادته؟ من خیلی این کارتون رو دوست داشتم مخصوصن تیتراژش رو
تجدید خاطرات خیلی خوبه اما از طرفی هم با فکر کردن بهشون دل آدم یه جورایی می گیره نه؟
واااای منم یادمه میو میو عوض میشه خیلی هم یه مدت تو بازیهامون این جمله رو میگفتیم
جدی؟ من ولی یادم نمیاد تو بازیهامون ازش استفاده کنیم
آخی یادش بخیر منم این کارتونو دوس داشتم
اره منم یادمه کارتون میومیو عوض میشه
آی بچه های خوب سلام...میخام براتون قصه بگم...قصه ی میو میو..که مثال گربه هاست...ولیکن اون گربه نیست...راکنه...کارای عجیب غریبی میکنه...مثه شعبده بازا یهویی ورد میخونه عوض میشه...فیله رو موش میکنه...موشرو شیر میکنه...میره تا به آسمون...پر پرواز نداره ..ولی پرواز میکنه...با خوبا ملایم و خوش رفتار...بدارو دوس نداره....راستی بگم اسم قصه مون چیه........ نه بابا خودم میگم...میو میو عوض میشههههههههههههههههه
یادش بخیر
انگار تنها موجودات شاد عالم ما بودیم. دلم برای خنده های بی دردمون تنگ شده توت فرنگی جان.
آخی همه رو نوشتی
یادش بخیر... خیلی خوشحال بودیمااا... زندگی تو بچگی خیلی قشنگتره بنظرم
واااااااااااااااااااااااااای
اینقده از این کارتونه بدم میومد که نگو
بخاطر داداشم مجبور بودم نیگاه کنم چون اون عاشقش بود همش منتظر بودم تموم شه
بدت میومد؟
من بیشتر بخاطر تیتراژش دوسش داشتم (:
پس داداشت بهت زور می گفته نیاز
تو یه پست از هوس گلابی گفتی که نی نی میخواد,حالا مطمئن شدم حرفت درسته ,خودت هنوز نی نی هستی که عزیزم,الان باید دلت نی نی بخواد نه میو میو
خب اصن حتی اگه من الان نی نی هم داشتم دلیل بر این نمی شد که دلم واسه بچگی هام و علایقم تنگ نشه!!
بنظرم اینا دو تا قضیه ی جدا از هم هستند
اه تو هم دهه هفتادی هستی توت فرنگی؟؟؟من تازه فهمیدم:)
آره دیگه تو دریاره ی وب نوشتم چند سالمه مهربانو (:
منم مال اواخر شصت هستم.. این کارتن اولش مال ما بود.. بعد به شما ارث رسید! یادته یه تیکه توی تیتراژ داشت از پله ها میفتاد پایین؟
چرا نیومدی نظرت رو پس بدی؟
اوووه حالا یکی دو سال این حرف هارو نداره که ابی
باشه بابا کارتون شما بود
نه اونجاش رو یادم نیست ):
چش چشب الان میامم نظرم رو پس میدم
منم خوب یادمه از میو میو عوض میشه
منم یادمه((:
اگه اشتباه نکنم رنگ موهای دختری هم ک همراهش بود آبی بود((:
آره بانو رنگ موهاش آبی بود (:
عزیزم چرا یادمون نمیاد.مثل اینکه ماهم بچه داشتیم و به بهانه ی بچه هامون بیننده ی برنامه ی کودک بودیم به حدی که گاهی مجری به مابزرگترا سلام میکرد و کودکان رو فراموش میکرد...
میومیو عوض میشه ...یاسگ و گربه اثر پیتر هانان و یا خیلیای دیگه مگه میشه فراموش کرد..
پسرای منم عاشق این کارتون بودن...یادش بخیر اون زمونا
آره سهیلا جون واقعن یادش بخیر
داداش من الان خاطره ی بخصوصی نداره... یه جوری شدن کارتون های الان بنظرم
نمی دونم شایدم تکنولوژی پیشرفت کرده و دیگه ذوق ندارن بچه ها
من.دهه شصتی هستم,ولی یادمه این کارتونو.من و شوهری خیلی کارتون دوس داریم و خیلی وقتا با ساشا میشینیم و سهتایی کارتون تماشا میکنیم!
آخی سه تایی
شبکه نسیم سریال سیلاس پخش می کرد من بچه بودم خیلی دوس داشتم. از کارتن ها هم بابالنگ دراز دوس داشتم هنوزم نگاه می کنم.
من بیشتر از بابا لنگ دراز آنه شرلی رو دوست داشتم
خوش به حالت پس کودکی شادی داشتین امیدوارم این روزهاتون شادشادباشه
ممنون شهلا ی عزیزم
ای جان میو میو
یادم انداختی
یادش بخیر
آره یادش بخیر
من این کارتون را خیلی خوب یادم هست و البته برعکس تو اصلا دوستش نداشتم. خیلی گربه زشت و لوسی بود. حالا نمی دونم وقتی بچه بودم می گذاشته بعدا تکرار کرده. یا من بچه نبودم نگاه می کردم. البته من تا همین سنم هم هنوز بیشتر از پسرم ذوق می کنم به کارتون.
دوسش نداشتی؟ واسه من تیتراژش خاطره است اینکه کارتونش دقیقن چی بود زیاد یادم نمیاد
منم خیلی کارتون دوست دارم آنا حتی الآن
یادش به خیر،منم خیلی دوست میداشتم.
عههه خودتی؟
شک دارما! کامنتت خیلی عادیه... چیزی رو از قلم ننداختی نیلوفر؟
سلام
منکه یه دهه چهلی هستم هنوز که هنوزه عاشق کارتونم و با هاشون حال میکنم
البته یه عروسک بود به اسم مل مل اونو از همه بیشتر دوست دارم
و در سعادت مندی ما همین بس که از دهه چهل تا حالا کلی کارتون دیدم
سلام
آره به سن و سال نیست شکیبااخانم عزیز البته شما که هنوز اول چل چلیتونه هاااا
مامان منم انقد کارتون دوست داره که نگو
امروز مهربون شدم یه کم توت فرنگی که قلبمو شکستی
یعنی دیگه مهربون نیستی باهام؟
هوم.
من دقیقاً یادمه. درست همانطوری که کارتون بن تن را یادمه و مهاجران و علاالدین و من نفرت انگیز 1 و 2 و بی صبرانه منتظر 3 اش (مینیون ها) هم هستم.
حالا شما پیدا کنید سن من را!
احتمالن سن شناسنامه ایتون 40 هست و سن دلتون 12
منم یادمه این کارتونو....یکی دیگه هم بود داستانهای می می، یادته؟
اوممم... داستان های می می ... نه یادم نیست آوا
من میو میو یادم نیست
ولی کارتون فوتبالیستا رو یادمه، با اون کارتونه بود که وسایل خونه زنده میشدن، خانم قاشق و اقا چنگاله و حوله ی مامان و حوله ی بچه.
عههه واقعن؟
فوتبالیست ها رو داداشم خیلی دوست داشت
آره منم اون کارتون وسایل خونه رو یادمه پریا... اون رو هم دوست داشتم
توت فرنگی جون من یادمه خیلی هم دوسش داشتم. کارتون های اون دوره خیلی خاطره انگیزن واقعا.
این عکس هم تقدیم به تو
http://s6.picofile.com/file/8198891518/mio_mio.jpg
ای جونم ممنون شادی بخاطر عکس
زمون من بارباپاپا عوض میشه بود،،من اواخر دهه پنجاهم،،،وااای نکنه جای مامانت باشم،البته تو خیلی جوونی عزیزم
من بارباپاپا یادم نیست
نه بابا جای مامانم نیستید. شمام جوونید
منم یادمه اونو ..
ما میگفتیم نمیدونم دقیق چجوری بود بازیه ولی یادمه یه مدت
چه جالب!
توت فرنگی جان منم تقریبا یه چیز هایی ازش یادمه. نمی دونم چرا ما آدما این جوری ایم تا بچه ایم می خوایم بزرگ بشیم وبالعکس ولی به نظرم این تقصیر بزرگتر هاست اگه ما هارو توی کار ها ونظر خواهی ها حساب می کردن ما هیچ وقت چنین آرزویی نداشتیم.نه ؟
نه من دلم نمی خواد کامل برگردم به بچگی اما خب گاهی آدم دلش تنگ میشه دیگه یه کوچولو (:
جوونی کجایی که یادت بخیر...
عاغا روم به دیفال،منم یادمه! یک دهه پنجاهی میباشم،هنوزم پاک نشدم! از کارتن دیدن منظورم بودا
جوونی که شما هنوز
منم دهه پنجاهی ... عاشق سریال مهاجران ، خانواده دکتر ارنست ، بچه های کوه آلپ ... یادش بخیر چقدر دانیل رو دوست داشتم دلم میخواست بچلونمش ...
دانیل همون پسری که موهاش طلایی بود؟
منم دوس داشتم کارتونشو هنوزم گاهی تو تیکه هام به کار میبرم وقتی یهو لباس عوض میکنم میگم میو میو عوض میشه ! یادش بخیر...
واقعن هم یادش بخیرنارسی
منم خوره کارتونم و هنوزم جوری با دیدن کارتون ذوق میکنم که همسری خندش میگیره میگه کوچولو...
سن آدم باعث نمیشه یه سری علاقه ها از بین بره که
آخییییی درستو حسابی این کارتونه رو یادم نیست چون زیاد کارتون نمیدیدم اما با داداشم همش اینو میگفتیم!
از ایون خونه بابابزرگم که بلند هم بود میپریدیم پایین به صورت دورانی تو هوا! و میگفتیم میو میو عوض میشه!!
یه بارم به خاطر همین پای داداشم در رفت
واقعن بخاطر میو میو پاش در رفت... طفلی
خیلی روتون تاثیر گذاشته بوده ها
من با اینکه اواسط دهه 60 هستم ولی بشدت یادمه این کارتونه رو! دوستش هم داشتم
منم یادمـــــــــــــــــه
انقدر دوسش داشتم
مخصوصا وقتی عوض میشد
صدایی هم که روش بود خیلی قشنگ بود
من تیتراژشو حفظم
آره صدای اون آقاهه خیلی خاطره انگیزه (:
یادش بخیر منم خیلی دوستش داشتم
سلام خوش اومدین