توی دلم بازار روزی به پاست بس تماشایی به غایت غویایی اصلم شلم شوربایی... انگار که یک جا بساط چک برگشتی این ماهمان را پهن کرده باشند که مبلغش کمر فیل شکن است بعد پیرمردی کهن سال که آفتاب لب بوم است با دست لرزان هی این چک را به رخ عابران می کشد و با یک صدای خش دار حاصل از کشیدن سالیان سال سیگار بهمن هی فریاد بزند چک دارم چک نخواستی خانم؟ چک نمی خواد کسی.... بعد آن طرفش خانم تپلی ای با چادری که ضربدری به شانه هایش بسته و پاهایی که روی آسفالت دراز کرده به جای اسپند و لباس زیر، درد و مشکلات من را هوار می زند " آهاییی مشکل دارم.. حل نشدنی! بدبختی دارم درجه یک گرفتاری دارم هلو " بعد من با همه ی اینها دارم توی آن بیغوله های مغزم انتهای یک کوچه ی بن بست وسط حیاط یک خانه ی پشت قواره وول می خورم و بس نشسته ام در انتظار خوشبختی با لبخندی که انگار نمی رود از نقش این لب ها! بعد دو مرتبه بر می گردم توی بازار روز... این بار تیر نگاهم به گوشه ای دیگر بر خورد می کند. دختر کوچولویی با صورت معصوم پای بساط گل رزش نشسته و گل های خوشگلی می فروشد یک چندتا بیسکوییت و ویفر و آدامس هم زده است تنگ این گل رزها. من این خانم تپل و پیر مرد مسن و بدبختی و مشکل و چه و چه را بی خیال می شوم بر می گردم سمت صدای نازک و مایل به جیغ جیغ خفه اما دوست داشتنی دختر کوچولوی توی بازار که عطر گل های شاخه ای هزار تومنش مست می کند آدم را جلو می روم و بی توجه به فریاد های گوش خراش آن دو مبنی بر بدبختی یک شاخه گل سرخ از دخترک برای خانه می خرم.... می دانی اصلن مدل من این است. من همیشه می گذرم، عبور می کنم نه اینکه ساده انگار و بی خیال و یا چه می دانم خوش خیال باشم ها نه! هیچ کدام از این ها نیستم. به لیوان زندگیم که نگاه می کنم " یک میلی" هم برای ادامه ی این بودن کافی است!
فقط باشد فقط باشم..... بخدا همین کافیست!
سلام ،
خیلی خوب بود .
سلام
ممنون
این پستت عااااالی بود توت فرنگی جون!
ترسیم بازاری که گرفتاریها و مشکلات توش عرضه میشن و به رخ کشیده میشن و تو که بی توجه به اینها فقط به گل رزی نگاه میکنی که دخترک داره بهت عرضه اش میکنه!!!یعنی تصویرسازیت و معنای بلندی که از دل این تصاویر میخواستی برسونی فوق العاده بود.چقدر خوبه که نگاهت به گل رز بوده,در صورتی که شاید اگه من بودم فقط بین اون پیرمرد و زن مینشستم و چشمامو میبستم و گوشهامم محکم میگرفتم تا فریادهاشون رو نشنوم!!!!متأسفانه این تصویر من در مواجهه با مشکلاته.اینجا باید آیکون مهنازی رو بذارم که ایستاده و داره برات محکم کف میزنه!
می دونی مهناز وقتی بین اون پیرمرد و زن گیر کنیم زندگی سراسر غم و تلخی میشه
من خودم همیشه یه چیزی واسه وصل شدن به خوشبختی پیدا می کنم هر چند کوچولو باشه
خوشحالم که خوشت اومد (:
چقدر قشنگ نوشتی .تشبیهات و استعاره هات واقعا به دلم نشست .دستت درد نکنه .از این استعدادت استفاده کن .نویسنده ی خوبی میشی
چقد خوب که خوشت اومد بانو
سلام توت فرنگی عزیز من
از خدا میخوام هیچ وقت بازار دلش آشوب نباشه و همیشه آرامش و شادی و خوشی و سلامت و رضایت ،همدم و مونس شب و روزت باشه.
خیلی نازی بخدا...گاهی دلم میخواد محکم بگیرمت توی بغلم و حسابی بچلونمت ناز ناز من
سلام شادی جون من
ای جانم ممنون عزیز دلم
اواا... الان میام بغلت بچلون
نازم خودتی
خداقوت(:
این نیز بگذرد(:
درست میشه،اصن هیچی انقد موندگار نیست ک نشه درست بشه،خیلی سخته ولی تو میتونی((:
بانوی لبخندناک ما بیدی نیستیم که با این بادا بلرزیم
خیالت تخت (:
دورد
بله بودن
لا اقل قدم اول بودن است و بعد تا چه پیش آید...
برای ما که هر چه پیش آید... با یک کم تردید! خوش آید
فقط باشد فقط باشم..... بخدا همین کافیست!
واقعا فقط همین کافیه...
بله شما که دندونی قانع ما هستی
واسه شما یه چیزی از این هم اون طرف تره مهربون خانم
چی بگم .
خوندمت حال امروزت متفاوت بود.فقط باشد فقط باشم
اووهومم... متفاوت خوب؟ یا متفاوت بد ؟
نبینم دلِ توت فرنگی خانوم آشوب باشه هااا ...
نه بابا خوبم.... آشوب نیست حل میشه
چقدر زیبا فکرتو میاری رو کاغذ
من برات ارامشو ارزو میکنم
ممنون جیگر طلا که واسم آرامش خواستی
خدا برای هم حفظتون کنه و در برابر مشکلات کنار هم قوی و با اراده باشید ...
ممنون نارسی از آرزوهای قشنگت
چقدر خوب.. پیش به سوی عبور از روزهای سخت
بزن بریم
می خند؟
استعاره های نگارشت عالی بود.. اصلا این متن فوق العاده خوب بود!
من هم باهات موافقم تمام وکمال! اما یه جاهایی هم یادمون می ره دیگه! که همون 1 میلی هم کافی است! اما شاید واقعا طبیعیه، نه؟
بنظر من که اگه عشق باشه کافیه! فقط خدا کنه همیشه عشق باشه الا
سلام
خیلی هم خوب خیلی عالی
اشنا شدن با وبت نعمتی بود برام
سلام
ممنون ممنون
نگید اینطوری الان آب میشم میرم تو لپ تاپ
این متن رو خیلی زیبا نوشتی به دلم نشست.
از خدا می خواهم همیشه به دلت آرامش بده توت فرنگی عزیز!
خدا رو شکر خوشت اومد عزیزم
ممنون دریا جون
دیدن همون یک میلی هم خوبه..افرین
هوم ... همه گل هاش را می خریدی. یک چند شاخه هم می دادی به اون دوتا که دیگه صداشونو نشنوی.
اگه به اونا گل می دادم که تو تصوراتم می زدن کتلتم می کردن انقد که خشک و نچسب بودن
ببخشید گلام رز سرخ نیست آفرین به این قلم خوبت خیلی خوب توصیف کردی .
اینام خوشگلن (: گل آبین
ممنون موژانی خوشحالم دوست داشتی
خوبیش اینه که حل میشه . مهم اینه که تنها نیستی و آقای گلابی هست که دوستش داری و دوستت داره و غم هات یادت میره ، بقیه چیز ها مهم نیست ...
آره خانومی من همیشه به همین هایی که میگی فکر میکنم عزیزم
این نیز بگذرد
سلام خیلی زیبا نوشته بودین ولی قبول کنید که همون پیر مرد ه با اون چکش کمر ادمو میشکنه حال و روزای که الان من و همسرم توش گرفتاریم و داریم غرق میشیم امیدوارم قبل از اینکه دیر بشه خدا کاری واسمون بکنه خودمو سپردم بهش دعا کنین لطفا
امیدوارم هرچی که هست خیلی سریع حل شه مریم جون
خیلییییییییییییی دعا می کنم بخدا حتمن یادم می مونه عزیزم
توت فرنگی جان مرسی که همراهیم میکنی . دیروز برات کامنت گذاشتم نرسیده دستت؟؟؟
فدای تو عزیزم.... چرا فکر می کنم رسیده باشه الان دارم تایید می کنم هنوز نرسیدم به کامنت شما
میون این آشفته بازار زندگی [اشتباه نشه یه وقت کفران نعمت نمی کنم ها کلمه دیگه ای پیدا نکردم] که هرکی یک مشکل برای خودش داره [تاکیید می کنم هرکی چه غنی و چه فقیر ] ما خودمون باید خوشبختی و لحظات ناب رو بسازیم نه این که منتظر اومدن اون ها باشیم. مثل همین خریدن گل که خودش یه لحظه ی زیباست.
همین لحظه های کوچولوی زیبا هستن که زندگی رو زیبا می کنن دیگه
وای توت فرنگی بیشتر از این نمی تونم باهات موافق باشم! دقیقا! فقط اگه عشق باشه... و اگه عشق باشه همه چیز کافیه...
عشق چیز عجیبیه !
خیلی اذیت میشه آدم اما بدون اون هم نمی تونه ادامه بده اصن یه تناقض دوست داشتنی هست