سورپرایز به توان دو

کمی خوب نباشم.بیایم اینجا و بپرسم "من بی معرفت شده ام که برای تولد آقای پدر ماجرا هیچ ذوقی نکرده ام امسال؟..."
صبح زود فردا که بیدار شوم و منظره ی پوشیده با برف خیابان را از پشت پنجره تماشا کنم امابه کل فراموشم شودچقدر حال نداشتم و کرخت بودم و گفته بودم که من بی معرفت بودم دیروز و ال بودم و بل بودم.وتصمیم بگیرم برای خوشحالیش.اولش بروم مطب دکتر وقت بگیرم.منشی بگوید یکی دوساعتی  بایدمنتظر بنشینم اما به محض اینکه بنشینم روی صندلی صورتی یاد کارت بانکی صورتی ام بیفتم که به خیالم یک چیزی مانده بود آن ته هایش؟چیزکمی که میتوانست خوشحالیهای زیادی ایجادکند.اصلا حیف نبود توی اولین روزبرفیه درست وحسابی امسال بنشینی گوشه ی مطب ومجله بخوانی؟.قطعا حیف بود خب.بخاطر همین رفتم ببینم چقدر از آن چیز خوب ها ته کارت صورتی مانده. خوشبختانه اندازه ای بود که شبمان را بسازد.مرحله ی بعد هم قطعا کیک بود.کیک ! چیزی که حال الآنم اجازه نمی داد مثل خیلی از مواقع توی خانه آماده اش کنم.بوی خوش وانیل به کابوس عوق زدنهای من تبدیل شده.پس بهتر این بود که بی خیال درست کردنش بشوم و بروم قنادی سر چهارراه کیک دو نفره ای سفارس بدهم و تاکید کنم که جمله ی مخصوص خودمان را  روش بنویسند.بعد هم آسه آسه بیام بیرون و خیلی مواظب باشم که سر نخورم.بی خیال مغازه های بغل خیابان شوم که از یخ بستنم جلوگیری کنم و یاد مامان بیفتم که اگر امروز باهاش آمده بودم کلی فحش خورده بودم بخاطر لباس های نامناسب و به قول او یک لایه ام.مامان معتقد است که من باید سه لایه لباس بپوشم.بعد از شدت سرما و یک لایه بودنم خودم را بیندازم توی پاساژ و یک چیز خوبی پشت ویترین دومین مغازه ببینم و فکر کنم که چقدر ممکن است این برازنده ی او باشد! بعد غصه ی پولش را بخورم و وقتی قیمت بگیرم کلی خوشحال شوم که چقدر خوب که جنس ها آف خورده اند.و همین که توی پلاستیک بگذارمش خانم منشی تماس بگیرد که بروم تا نوبتم رد نشده. دراز بکشم روی تخت و دکتر هی بگوید سرفه کن و فسقل توی مانیتور این ور و آن ور برود و صدای قلبش این بار به جای گوپ گوپ بگوید پیتیکو پیتیکو.... و من باز اشک بریزم. موقع برگشت کیک را بگیرم و بروم خانه و یک شام کوچولوی خانگی هم بسازم و وقتی صدای آیفون در می آید بپرم لامپ ها را خاموش کنم و گوش بسپارم به صدای آسانسور که تا می آید بروم جلو و یک کمی جلف بازی در بیارم و خوشحالی کنم و تولد مبارک بخوانم و طفلی او ذوق کند و البته بیشتر تعجب. تعجب از اینکه به کل یادش رفته باشد تولدش بوده و گوشی اش خراب باشد و از مادرو پدر و دوستانش و اس ام اس بانک بی خبر باشد و همه چیز دست به دست هم  داده باشدتاواقعیه واقعی جا بخوردوکسی قبل ازمن تبریک نگفته باشد. بعد بیاید بنشیند پشت میز و من بگویم شمع ها را فوت کند و بعد که کلی دست بزنم و جیغ جیغ کنم. همراه چیز خوشگلی که از پاساژ خریده ام یک پاکت هم بدهم دستش و وقتی گفتم چشم هایش راباز کند.با کلی ذوق برگه را از پاکت بیرون بیاردو چند خطی اصطلاحات پزشکی بخواند و هی سر در نیاورد و آخر برسد به آخرین خط نوشته که خبر بدهد ازمردکوچولویی که در راه است و تند بگوید که توووت باید دختر هم داشته باشیم ها....
من خوشحال باشم  از اینکه آنقدرهاهم بی معرفت نشده ام و پاش بیفتدهنوزهم شوق تولد بازی دارم و می توانم و می شود که سرذوقش بیاورم وآن آخرها نیمچه حسادت ملویی هم به عروس آینده ای ک روزی می آیدو فسقلمان رامی بردو از این تولدهابرایش می گیرد بورزم.
نظرات 53 + ارسال نظر
دندون سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 11:27 http://roozhaye-zendegie-man.blogsky.com

عزیز دلم وای اشکم در اومد...در واقع ذوق مرگ شدیم حسابی... پس حالا یه توت فرنگی کوچولو سیبیلو داری... وای فکر کن... بسی خوشحالمان کردی دمت گرم...

ای جونم. توت فرنگی سیبیلو آخه
دم شما گرم

دل آرام سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 11:28 http://mrs-delaram.blogsky.com/

ای جان.
مبارک باشه.
همین کیک و شام خوب بود دیگه. کلی ذوق کرد.
نی نی هم مبارکه. پسرمون اسمش چیه؟ سیب کوچولو؟

ممنونم عزیزم
آره جدا ساده و خوب بود
نمی دونم چرا اسمی واسش به ذهنم نمیرسه. قفلم روش. سیب کوچولو... آخی

مبی سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 11:47 http://inthisworld.blogsky.com

توتک خوشگل ما یعنی خوش تیپ ما!
چه گل پسری بشه این توتک خان

قربونت برم دوست من

mahee سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 11:53

ای جاااانم....شومبول دارشده!! مبارکت باشه عزیزکم

یعنی مثل ریحونت خوش سروزبون میشه؟
دخترا بیشتر خودشونو تو دل جا می کنن نه؟
وای انقدر دوست دارم اونطوری باشه. ای جونم اسپند واسش دود کن

نارسی سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 12:28

عالی نوشتی توت فرنگی عالیییییی !
تبریک برای شاهزاده کوچولوت

تو همیشه لطف داری بهم نارسی جانم

بانوی کوچک سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 13:33 http://barayeman3.mihanblog.com

عزیزم مبارک باشه گل پسرتون تولدهمسری خداروشکر

مرسی خانمی

نل سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 13:40 http://ykishodan.blogsky.com

عاشقتم توت جوونم.یک دنیا بوس و قلب و عشق برای خونه و اعضای خونه ای که اینقدر با محبتن ^_^
جااانم.. خوش ب حال عروست ^_^
تبریک میگم یک دنیااااا ^_^

ای جان... ممنونم یه دنیا ^_^

اتشی برنگ اسمان سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 13:56 http://atashibrangaseman.blogsky.com

عزیزمی عزیززززززززم

عزیزترمی عزیزم

جلبک خاتون سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 14:04 http://www.zendegiejolbakieman.blogsky.com

وااااااای عزیییزم....
خالهههه....باورم نمیشه....اشک تو چشمام جمع شده...
میدونستم ولی...میدونستم نی نی گلابیه :)))
هی میخواستم بگما؟
خب دیگه منم عروست میشم عکسمم که دیدی...ایشالا هم که پسندیدی....
عدسکمو نگه داره واسه خودم...
مادر شوور گلم...قول میدم عروس خوبی باشم...
قول میدم مثل خودت اینقدر خوب و عاشقانه واسه عدسک تولد بگیرم :)))))

عزیزکم...عشقولانکی هاتون تا ابد....
دوستت دارم

وای یعنی تویی که می خوای بیای ببریش واسش از اون تولدا بگیری تینا؟
می کشمت وایساا... می کشمت دختره ی چشم قشنگ

مهدیا سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 14:10

توت جان خیلی خیلی تبریک می گم.پسر ،دختر نداره که.
هنوز حالت تهوعت بهتر نشده؟

ممنون عزیزم

ای وای!!! مگه من گفتم پسر دختر داره(آیکون تعجب خیلی زیاد) یعنی خیلی زیادا!

یکم بهترم خداروشکر

بانو سین سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 14:27 http://our-lovely-life-92.blogsky.com/

ای جوووووووووووووونم چند روز نبودم اومدم چه سورپرایزی شدممممم تولد آقای گلابی خیلی مبارک باشه .... قربون نی نی گولو پسری بشممم من .... عزیزمممممممممممممممم هووورااا مبارکه ... معلومه که بیمعرفت نیستی .... بی حوصلگی مال هورمانهاست که قاطی میکنن

ممنونم. آره هورمونها خیلیییی قاطی می کنن بانو سین جان. خیلی ها. اصن امروز یه طوری فرداش یه مدل دیگه

ندا سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 14:41 http://mydailyhappenings.blogsky.com/

چقدر قشنگ نوشتی عزیزم
تولدشون مبارک باشه
تبریک به خاطر اطلاع از جنسیتش

راستی دو خط آخر خیلی باحال بود

ممنونم. ممنونم
اونجاش که حسودی و اینا داشت دیگه

سمیرا سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 15:02 http://tehran65.blogfa.com

داشتم فک میکردم دخترمو به چه کسی شوهر بدم که یهوووو

خودش اومد

.

ای جونم

Maryam سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 15:38

عالی نوشتی عزیزم،مبارک باشه قدم پسر کوچولوت........

Maryam87 سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 15:45

فکر میکنم یادم رفت ،تبریک بگم تولد اقای همسر رو....

ممنونم خانم دکتر جانم

سهیلا سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 15:53 http://rooz-2020.blogsky.com/

توت؟؟چرا کامنتای پست قبل رو تایید نمیکنی؟
مگه حرف بدی زدم

ای وای این چه حرفیه سهیلا خانم من؟
30 تا کامنت داره حتما تایید می کنم تا شب معذرت می خوام وقت کم میارم این روزا
ناراحت نباشیدا ازم

مهناز سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 16:10 http://www.1zan-moteahel.blogsy.com

ای جااااان پس این توت فرنگی کوچولو،گل پسره!
معلومه آقای همسر،پسر دوسته که خبر پسر دار شدنشو جای کادو تولد بهش دادیا!
بازم تولدش مبارک.همیشه خوش باشید....

ممنون
نه دختر دوست داشت مهناز (: یه پستم خیلی قبل ترها راجع بهش گذاشته بودم
هرچی که بود من می خواستم اینطوری بهش بگم

پریا سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 16:14 http://athletic-programmer.blogsky.com/

سلام
تولدهمسرت مبارک باشه :)

دیدی گفتم پسره
مواظب خودت باش مامانی که سرما نخوری.

سلام خانم
کجا رفتی یه دفعه تو؟
آره بهم گفته بودی

اتشی برنگ اسمان سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 17:20

عه من چ خنگم متوجه نشدم به به پس نی نی مون پسره جااااان مبارکه ب سلامتی و سیبیلوووووو شدنش

دور از جون. مرسی عزیزم

میلو سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 17:24 http://calmyellow.blogsky.com

آخییییی... چه بامزه..
به سلامتییییییییییییییییییی :)
واکنش آقای پدر چی بود بعد از فهمیدن جنسیت؟ :)

ممنونم میلو. خیلی ذوقی شد! می گفت حسم میگفت که پسره اما پس دخترمون چی؟ می خواستم موهاش بلند باشه گفتم نمی دونم دست من که نبود

Amitis سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 18:30

ا، پسر :) مبارک :) حال نداری این داشته باشی چی کار می کنی ؟ :)

خیلی خندیدم!
حالم متغیره آخه.یعنی دیروز برف که دیدم خوب شدم دیگه هرچی در چنته داشتم رو کردم

نیلوفرجون سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 18:32 http://talkhoshirin2020.blog.ir

آفرین به همسر نمونه که براشوهرجونش تولد گرفت. دیدی گفتم نینیت قندعسله. به سلامتی. ان شاالله دامادش کنی. آخی راستی مادرشوهر میشی

نمونه نمونه که میگن منم نیلو؟
آره تو هم درست گفته بودی. اکثرا درست حدس زده بودن

نرگس سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 19:23

مبارکا باشه توت جان،ان شاءالله این گل پسر زیر سایه ی پدر و مادر بزرگ بشه و همیشه باعث سرافرازیت بشه خانم

ممنونم ازت نرگس جان

ایران دخت سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 19:27 http://delneveshtehayedeleman.blogsky.com

مبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارک بـــــــــــــــــــــــــــــــاشه توت جونم.....

قربون تو

tarlan سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 20:45 http://tarlantab.blogsky.com

به به تولدت همسر عزیزت مبارک
عشقتون مستتدام عزیز
ای جانم پسرت هم مبارک امیدوارم که بشه چراغ خونت عزیز دلم

مرسی ترلان خانم

bita سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 20:58

خیلی مبارکه و خیلی سورپرایز جالبی بود به ویژه اون آخرش یا خبر مرد کوچولو مارو هم سورپرایز کردی مبارکتون باشهانشالله صحیح و سالم بیاد تو بغلتون

خیلی ممنون . یه کوچولو شیطونی کردم گذاشتم آخرش بگم

مهدیا سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 22:07

شاید دو خط اخرت باعث شد اینطوری فکر کنم. منظوری نداشتم .می دونم تو یه مامان توت مهربون و بی نظیری هستی .

اشکالی نداره. اون دو خط که صرفا جهت شوخی بود

جلبک خاتون سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 22:48 http://www.zendegiejolbakieman.blogsky.com

هی هی مامان خانوم...به بقیه بگو به دلشون صابون نزنن...
من رو شوورم غیرتی م...

ها چیه از الان میخوای مادر شوور بازی دربیاری؟

اوا. جدی جدی دزدید فسقلمونو ها
آره دیگه چی فکر کردی؟

بادبادک چهارشنبه 18 آذر 1394 ساعت 04:51

ای جااااااااااان فکر کنم موقع شمع فوت کردن اقایی اون فسقل پسر هم تو دلت ورجه ورجه میکرده:)
توتی کامنتای من نمیرسه؟ هر بار میام میبینم کامنتم نیس!

آره فکر کنم (:
نمی دونم عزیزم اگه واسه پست قبله که هنوز تایید نکردم اما کامنت های این پست رو تایید کردم همه رو

خانوم مهندس چهارشنبه 18 آذر 1394 ساعت 08:58 http://khanummohandes.blog.ir

پس اقا کوچولو داری... مبارکه خانومی

مرسی گلم

Ella چهارشنبه 18 آذر 1394 ساعت 09:43 http://oceanic.blogsky.com

مباااارکه مباااارکه، قدمش به خیر و سلامتی و شادی عزیزم!
زمان ما مامانامون 9 ماه انتظار میکشیدن تا بفهمن بچه شون چیه! چقدر سخت بوده آدم ندونه داره با دخترش حرف میزنه یا پسر، نه؟

ولی خیلی هیجانی بوده بنظرم الا

مبینا چهارشنبه 18 آذر 1394 ساعت 10:08

مبارک باشه عزیزم هم تولد همسر ، هم تعیین جنسیت نی نی عزیز

مرسی عزیزم

سارا چهارشنبه 18 آذر 1394 ساعت 10:57 http://doranzendegiyeshirinman.persianblog.ir/

توت عزیز اول از همه آفرین به نوشتنای دلچسبت.
فکر کنم اگه ادبیات فارسی می خوندی خیلی خیلی موفق میشدی . ( البته الان هم موفقیا)

پس آقای گلابی کوچک تو دلتون دارید . مبارک باشه عزیزممم.


ممنونم دوست عزیز

بینو چهارشنبه 18 آذر 1394 ساعت 15:30 http://ruzhayearghavani.blogsky.com/

توت عزیززززم، انقدر خوب نوشتی و توصیف کردی همه چیو که اشک اومد تو چشمام و واقعن لذت بردم از خوندنت
چه قدر خوب که پسردار میشی،مبارکتون باشه
شادی های عاشقانه اتون مستدام
شاید بهتر باشه از این به بد بهت مادر شوهر حسود هم بگم

مهربون و دل نازکی خب
ممنونم... جدی؟ حسودم یعنی؟

واااااااااااااااای منم سوپرایز شدم چقد قشنگ بهش گفتیا

(:

mahee پنج‌شنبه 19 آذر 1394 ساعت 00:06

غمت نباشه..همچین سرو زبون دار میشه که میخوای قورتش بدی دوباره!! اسم واقعیش چیه حالا؟ حالا که روح داره با اسم خودش صداش کن دخترم!

خب خاله اش نیستی مگه؟ چهارتا اسم پیشنهاد بده

سمیه پنج‌شنبه 19 آذر 1394 ساعت 00:34

نوشتن شما عالیه منم که مثه خودت هورمونهام بالا و پایین ... خلاصه اشکمو درآوردی

ای وای من... ببخشید! گریه نکن دوست من
نی نی شما معلوم نیست چیه؟

نیاز پنج‌شنبه 19 آذر 1394 ساعت 12:28

اول از همه اینکه خیلی قشنگ نوشتی این پست رو
بعد اینکه مباااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارکه گل پسرت
اصصصصصصصن بچه باید پسر باشه
مگه نه؟؟؟

ممنون .ممنون
بنظرم مهم ترین چیز اینه که بچه سالم باشه

جلبک خاتون پنج‌شنبه 19 آذر 1394 ساعت 12:58 http://www.zendegiejolbakieman.blogsky.com

ببین مادر شووری درست...
پسرتو بزرگ کردی درست...
زحمتشو کشیدی درست...
اما فعلا دیگ شوور منه فهمیدی؟
نذار عروس زرنگه ی ماجرا باشم!
نذار پیوند مادر و فرزندی تون و گسسته کنم...
به شوورم بگو سر راه دو کیلو پیاز بخره بیاره :))))

تیناااااا
آخه من هم سن توام چجوری مادرشوهرت باشم اصن
می زنمتا... احساس پیری می کنم خب

ویولا پنج‌شنبه 19 آذر 1394 ساعت 22:55 http://www.sadafy.persianblog.ir

وای عزیزم تو هم نی نی گوگولیت پسرهههههه عزیزم ایشالا سلامت باشید هر دو. راستی توت چرا بنظر من این پروسه بارداری تو داره رو دور تند میگذره؟؟؟؟ پس چرا برا من اینهمه طول کشید تا به مرحله تعیین جنسیت برسه.تو غربالگری دوم مشخص شد برای من.برای تو هم همینطور؟!

نه ویولا تو سیزده هفتگی بود که گفت جنسیت رو... من ازش نپرسیدما خودش گفت
زود نمی گذره (:

سپیده مامان درسا جمعه 20 آذر 1394 ساعت 11:56

واااااای خدای من چه تولد باحالی ، مبارکه اومدن گل پسر ناز

ممنون سپیده جانم

مادرشووهر حســـــــــــــــــود پسملیت چطوره؟

حسودم یعنی؟...خوبه مامان مهدیا (:

خانومی شنبه 21 آذر 1394 ساعت 15:48 http://maaan.blog.ir/

آخی خیلی خوب بود.
دلم جوجه خواست ...

ای جان... جوجه ی شما و آقاییتون رو آرزوست

مریم بانو سه‌شنبه 24 آذر 1394 ساعت 19:05 http://rozhan313.blogsky.com

تو چقدر زیاااادی مهربووونی...
عاااشقااانتمممم

اینطوریام نیستاااا

خواب داعش دیدی وااای دندون عقل یاااخدا
یهــ سوالــ داشتمـــ [خجالت]
این رسمــ بردنــ یلدایی واسهــ نوعروســ و دوماد مال همهــ شهراســ؟[نیشخند]
چیا باید ببریمــ خوراکیــ ؟ اگهــ نبریم زشتهــ ؟[تشویش]
کلا چیزیــ میدونیــ راجبشــ بگو فدات[بوسه]
مرسیــ [قلب]

ما اصالتا تبریزی هستیم.
واسه شب یلدا هم واسه نو عروس ها یه چیزهایی هدیه می بریم. یه جور رسمه بینمون.نمی دونم بقیه هم هستن اینطوری یا نه و اگه هستن چی می برن
ما آجیل و انار و هندونه و یه چندنوع میوه وشیرینی و طلا یا لباس یا هردو رو می بریم (:
بعد اینا رو یه تزیین خوشگلی هم می کنیم (:
اما واسه دوماد چیزی نمی بریم
الان دقت کردما چه تبعیضی...

آش دندونی کی میدی بهمون
تموم نشده دلم واسه تکوناش تنگ شده

هاهاها.... واسه دراومدن دندونم؟ بزودی
دیگه داره میاد دیگه

نیلوفرجون چهارشنبه 25 آذر 1394 ساعت 20:52 http://talkhoshirin2020.blog.ir

چرارمزی شده بودی مامان خانوممم

درست شد دیگه

ویولا شنبه 28 آذر 1394 ساعت 17:14 http://WWW.sadafy.persianblog.ir

برا من تو هفته 18 گفت پسره!!!!

من انتظار نداشتم بگه...خیلی زود گفت

دختر همساده سه‌شنبه 1 دی 1394 ساعت 12:18 http://zizinet.blog.ir

وووووووووووووووووووووییی چه پست خوبی بوووووود:)
توت جانم یه مدت اینجا رو رمز دار کرده بودی؟
نمیتونستم بخونمت کلی تو دلم بهت از اون حرفا زدم که من رمز ندارم:)
اووخی پسر دار شدن مباررررررررررررررررک:)
تولد گلابی هم همینطور..
خیلی کار خوبی کردی تولد گرفتی..

نه بابا همش یه روز رمز داشت
مرسی عزیزدلم

من سه‌شنبه 1 دی 1394 ساعت 14:28 http://meslehichkass.blogsky.com/

منم رمز میخوام
میشه عایا؟؟؟

(:

مهدیا سه‌شنبه 1 دی 1394 ساعت 15:58 http://mahdia.blogsky.com

تو یکی از کامنت ها به یکی از دوستات (گل صحرایی)گفتی مهدیا.
معلومه خیلی منو دوست داری
اخه نمی گی یه فضولی مثل من از این جا رد میشه و دلش رمز می خواد.

دوست که دارم

اما در مورد اون کامنت ایشون می خواد اسم دخترش رو بذاره مهدیا
سه شنبه زایمان داشت (:

رمز به ما تعلق نمیگیره؟

تمشک چهارشنبه 2 دی 1394 ساعت 10:51 http://mahbubedelam.blogsky.com

سلام مامان نی نی، احوئال خودت و نی نی چطوره؟
عززیم من رمز میخوام خبببببببب
اگر میشه البته

اشتباه شده بود رمزی نبود

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.