دلم خواست کاری کنم....

یکی از سخت ترین موقعیت هایی که یک آدم می تونه توش گیر بیفته، این هست که یک، یا چند نفر منتظرِ شنیدنِ خبری خوش به واسطه ی او باشن.

سخت ترین لحظه اون جایی هست که باید خبر رو بدی، اما چیزی نیست که شنونده ات انتظارش رو داشت....

درسته که تو هیچ تقصیری نداری و فقط یک شخصِ سوم هستی که رسوندن خبر به عهده اش هست، اما باز هم خیلی انرژی ازت می گیره و خیلی اذیت میشی.


پ.ن: "ق"