دزدی‌ در لباسِ میش

یه جای کوچیک یه شراکت داریم.فکر می کنم دو ماه پیش از این بودکه سروکله ی یه آقایی پیداشد.ظاهر‌ بسیار موجه وزبون چرب و نرمی داشت. چند وقتی مثل آدمیزاد خریدهاش رو انجام می داد و بعد چندروز و بدون کوچکترین مشکلی و در کمال خوش حسابی پول رو به حساب واریز می کرد.بار آخر هم  مثل دفعات قبل خرید کردورفت و مثل همیشه وعده ی چندروز بعدرو برای واریز بهمون داد اما این بار هرچقدر منتظر شدیم خبری ازش نشد.نتیجه ی تماس گرفتن هامون هم مواجه شدن باخط خاموش شده ای بیش نبود.یه مبلغی از سهم خودمون و مبالغی هم  ازسهم سایرشرکاء زد به جیب مبارک و دِ برو که رفتی. حدسمون این بود که قضیه فقط به مورد ما خلاصه نشه و احتمالاً افراد دیگه ای هستن که اتفاق مشابهی از طریق این آقا دزد مهربون واسشون افتاده باشه.اتفاقاً همونطور که فکر می کردیم بود و بعد شکایت فهمیدیم که بازهم شاکی داره.  امشب بالاخره  خبر رسید که بازداشت شده. منتظریم ببینیم چه اتفاقی می افته آخرش .فقط خواستم بگم مثل ما به راحتی اعتماد نکنید‌.بعضی ها با نیت سوءاستفاده خوب بلدن نقش آدم خوب هارو بازی کنن.

+راستی چند هفته پیش دو سه قسمت از شهرزاد رو گرفته بودیم اما به کل فراموشمون شده بود نگاه کنیم. بعد هی همه جا دیدم که‌حرف سریاله است گفتم برم ببینمش دیگه. امشب که وقت داشتم و تنها هم بودم،نشستم به تماشای قسمت اول. خیلی غصه ام شد ولی.دیگه قسمت بعدی رو نگاه نکردم.خب چرا مُرد پسره؟  ایشش
++عه نمرد که...